سرداب سامرا و غیبت امام زمان(ع)

نويسنده: مصطفي قبادي




از بررسي كاربردهاي گوناگون واژة سرداب در لغت و عرف عامه مردم به خوبي معلوم مي‌شود كه اين كلمه در كتاب‌هاي لغت و اصطلاح رايج در زبان اغلب مردم در طول تاريخ به يك معني به كار مي‌رود. توضيح آنکه سرداب و سردابه به خانه‌اي گفته مي‌شود كه آن را در زمان‌هاي سابق ـ به ويژه در مناطق گرمسير ـ در آن موقع كه هنوز وسايلي چون كولر، پنكه، يخچال و... ساخته نشده بود، در زمين مي‌ساختند تا در ايام بسيار گرم تابستان از طريق سكونت در آنجا از گزند گرما در امان باشند و به وسيله قرار دادن اغذيه و اشربة فاسد شدني در اين مكان، از فاسد شدن آنها جلوگيري نمايند. مرحوم دهخدا دراين‌باره مي‌نويسد:
سرداب خانه‌اي را گويند كه در زمين سازند، خانه‌اي كه در زيرزمين سازند تا در گرما به آن پناه برند و آب در آنجا نگاه دارند تا سرد بماند...1

سرداب غيبت

متوكل عباسي نسبت به شيعيان و دوستداران اهل‌بيت(علیه السلام) بسيار سخت‌گيري مي‌كرد. تاريخ‌نگاران نقل مي‌كنند كه هيچ‌كس مثل متوكل به گماردن جاسوس و جمع‌آوري اخبار مناطق گوناگون اهتمام نداشت. وقتي جاسوسان وي و فرماندار نظامي مدينه، عبدالله بن محمد هاشمي، در مورد فعاليت‌هاي سياسي امام هادي(علیه السلام) و نفوذ معنوي او در بين مردم و به ويژه شيعيان گزارش‌هايي به متوكل دادند او بسيار نگران شد؛ زيرا شرايط به گونه‌اي نبود كه بتواند آن حضرت را به زور به زندان يا تبعيد بفرستد يا جلوي فعاليت‌هاي او را بگيرد؛ از اين رو به حيله و نيرنگ متوسل شد و به ظاهر نامه محبت‌آميزي به امام هادي(علیه السلام) نوشت و او را به سامرا دعوت كرد.
آن‌گاه بدون معطلي يحيي بن هرثمه را با سيصد سرباز مأمور كرد كه امام هادي(علیه السلام) را به همراه خانواده به سامرا، مركز خلافت عباسي، منتقل نمايد تا در سامرا از هر جهت بتواند آن حضرت را زير نظر داشته باشد. به اين ترتيب حضرت هادي(علیه السلام) در سال 236ق. به سامرا برده شد و بيش از بيست سال در بدترين شرايط، تحت‌نظر دژخيمان عباسي در شهر سامرا زندگي كرد و در نهايت با توطئه‌اي كه متوكل چيده بود در سال 254ق. به شهادت رسيد و جنازه مطهر آن حضرت در همان خانه مسكوني خودشان به خاك سپرده شد.
پس از شهادت امام هادي(علیه السلام) حضرت عسكري(علیه السلام) در همان خانه‌اي كه پدر بزرگوارشان در آنجا زندگي مي‌كردند سكونت گزيدند.
بسياري بر اين باورند با توجه به شرايط جغرافيايي منزل، همانند ديگر خانه‌ها از ابتدا اين سرداب با همين عنوان و کارکرد وجود داشته است؛
برخي مانند مرحوم علامه عسکري بر اين باور بوده اند که شهرهايي مانند سامرا و شهرري با گذر ايام به واسطه اختلاف ارتفاع پديدار شده شهرهاي جديد روي شهرهاي قديم ساخته مي‌شده اند. بناي شهر جديد روي شهر قديم باعث مي‌شود که خانه‌هاي مسکوني شهر قديمي کارکرد سردابي شهرهاي جديد را پيدا کند. بنا بر اين نظر، سرداب مورد بحث ما همان منزل مسکوني ائمه(علیه السلام) بوده که با ساخت شهر جديد چون در ارتفاع پايين‌تري قرار گرفته به مانند سرداب به نظر مي‌آيد.
هرکدام از دو نظر فوق را بپذيريم بنا بر گزارش‌هاي مسلم تاريخي و روايات معتبر متعدد تعداد قابل توجهي از تشرفات به محضر امام عصر(علیه السلام) تا آغاز غيبت کبرا و خصوصاً در دوره حيات امام عسکري(علیه السلام) در اين خانه و سرداب شريف انجام گرفته است؛ از آن جمله‌اند: ديدار علي بن بلال، احمد بن هلال، محمد بن معاويه بن حكم و...
خانه امام عسكري(علیه السلام) از آن جهت كه محلّ سكونت و عبادت سه نفر از امامان شيعه يعني امام هادي، امام حسن عسكري و امام مهدي(علیه السلام) بوده همواره در طول تاريخ مورد توجه و احترام مردم واقع شده است. علاوه بر آن به شهادت اسناد معتبر تاريخي، قبر بيش از بيست و دو تن از امام‌زادگان نيز در آن محل واقع شده كه اين امر در نوع خود نشانگر اهميت و ارج اين مكان شريف در نزد اولياي الهي است و از همين‌رو هماره مورد احترام شيعيان بوده است.
يكي از مهم‌ترين علل تحت نظر قرار گرفتن امام هادي(علیه السلام) و امام عسكري(علیه السلام) دستيابي به حضرت مهدي(علیه السلام) بود؛ چون خلفاي عباسي از طريق ده‌ها روايت ـ كه از پيامبر اكرم(ص) نقل شده بود ـ خبر داشتند كه فرزند حضرت عسكري(علیه السلام)، امام مهدي(علیه السلام) بساط حكومت‌هاي جائر و غاصب را در هم خواهد پيچيد و به ستمگري و ظلم پايان خواهد داد. از اين‌رو هميشه در كمين بودند تا به محض تولد فرزند امام عسكري(علیه السلام) او را دستگير نموده، به شهادت برسانند. اما مشيّت الهي آن بود كه جريان تولد حضرت مهدي(علیه السلام) همانند تولد حضرت موسي(علیه السلام) به صورت نهاني در نزديكي كاخ فرعون واقع گردد، بدون آنكه فرعون و دژخيمان او از اين واقعه بويي ببرند. با اين وجود تلاش براي دستيابي به حضرت مهدي(علیه السلام) همچنان ادامه داشت.
حتي سال‌ها پس از شهادت امام حسن عسكري(علیه السلام) خلفاي عباسي منزل امام عسكري(علیه السلام) را زيرنظر داشتند و گاهي به طور ناگهاني به آنجا يورش مي‌بردند تا بلكه بتوانند حضرت مهدي(علیه السلام) را دستگير كنند؛ زيرا در جريان شهادت امام عسكري(علیه السلام) وقتي امام مهدي(علیه السلام) عموي خود ـ جعفر ـ را از نماز خواندن بر پيكر امام عسكري(علیه السلام) باز داشتند و خود بر پيكر آن حضرت نماز خواندند تقريباً بر همگان معلوم شد كه امام مهدي(علیه السلام) علي‌رغم مراقبت‌هاي دژخيمان عباسي متولد شده‌اند و هم‌اكنون جانشيني حضرت عسكري(علیه السلام) را برعهده دارند.
بنابراين، پس از شهادت امام يازدهم نه تنها از شدت تعقيب و جست‌وجوي عوامل حكومت كاسته نشد بلكه به جهت احساس خطر بيشتر بر شدت اين كار افزوده شد. در يك مورد معتضد (شانزدهمين خليفه عباسي) عده‌اي از سربازان خود را از بغداد به سامرا فرستاد تا به طور ناگهاني، در فرصتي مناسب در حالي كه اطراف خانه امام عسكري(علیه السلام) را به محاصره در مي‌آورند به داخل منزل يورش ببرند و اگر حضرت مهدي(علیه السلام) را در آنجا يافتند دستگير نمايند. وقتي سربازان خليفه وارد حياط خانه امام عسكري(علیه السلام) شدند و بخش‌هاي مختلف خانه را مورد بررسي قرار دادند به در سرداب منزل رسيدند، از صداي تلاوت قرآن كه به گوش مي‌رسيد متوجه شدند كه امام مهدي(علیه السّلام) در سرداب مشغول تلاوت قرآن هستند. با مشاهده اين كار آنجا را به طور كامل به محاصره خود درآوردند و در پشت در سرداب منتظر ماندند تا موقع خارج شدن آن حضرت او را دستگير نمايند. مدتي بعد امام(علیه السلام) در جلو چشم سربازان خليفه از سرداب بيرون آمدند و آنجا را ترك كردند بدون اينكه حتي يك نفر از سربازان جرئت پيدا كنند تا كاري انجام دهند.
وقتي كه امام(علیه السلام) كاملاً از ديد سربازان دور شدند فرماندة نيروهاي خليفة عباسي به نيروهاي خود دستور داد تا وارد سرداب شوند و امام(علیه السلام) را دستگير نمايند. سربازها به او گفتند: مگر نديديد كه او از سرداب خارج شد و از مقابل شما عبور كرد و از خانه خارج شد؟ به محض شنيدن اين خبر فرماندة دژخيمان عباسي در حالي كه بسيار آشفته و نگران شده بود گفت: من كسي را نديدم اگر شما او را ديديد چرا دستگيرش نكرديد؟ آنها در پاسخ گفتند: ما گمان مي‌كرديم كه خود شما او را مي‌بينيد و لزومي نمي‌بينيد كه او را دستگير كنيم در نتيجه ما هم هيچ‌گونه عكس‌العملي نشان نداديم.2
از اين تاريخ به بعد سرداب امام حسن عسكري(علیه السلام) به سرداب غيبت مشهور شد. اين در حالي بود كه سال‌ها پيش از آن؛ يعني در سال 260ق. به دنبال شهادت حضرت عسكري(علیه السلام) دوران غيبت صغرا شروع شده بود.3
دشمنان امام عصر(علیه السلام) در دورة معاصر که همراه با اشغالگران اروپايي و آمريکايي، گستاخي و جسارتي افزون يافته اند در کنار ديگر جنايات جانسوز و بي‌رحمانه خود، طيّ دو نوبت بمب گذاري به تخريب اين مکان نوراني همت گماشتند و تا حدّ زيادي به خواسته پليد خود دست يافتند. بناي سرداب پيش از اين بمب‌گذاري‌ها و تخريب، داراي سه قسمت عمده به شرح زير بود:
يك غرفة شش ضلعي، يك غرفه مستطيل كوچك و يك غرفه به شكل مستطيل بزرگ. توضيح بيشتر آنكه غرفة مستطيل بزرگ در ميان مردم به «مصلاي مردان» و غرفه مستطيل شكل كوچك به «مصلاي بانوان» معروف بود. اين بخش‌ها با دو راهرو بلند و طولاني به يكديگر مربوط مي‌شدند؛ يعني يك راهرو طولاني مصلاي مردان و مصلاي زنان را به هم وصل مي‌كرد و يك راهرو طولاني ديگر بين مصلاي مردان و غرفه شش ضلعي وجود داشت.
همچنين اين بخش‌هاي سه‌گانه هر يك از طريق روزنه‌اي كوچك و طولاني كه از قسمت‌هاي فوقاني ديوار آغاز شده تا پايين‌ترين حدّ ديوار بيروني مسجد جامع امتداد مي‌يابد و نور و هوا دريافت مي‌كرد.
پلكاني كه راه ورود و خروج سرداب بود و به غرفه شش ضلعي منتهي مي‌شد، داراي بيست پله بود. ورودي اين پلكان و سرداب در داخل ساختمان مسجد و بر ديواري قرار گرفته بود كه ورودي نمازخانه نيز در آن واقع بود.
طول مصلاي مردان پنج متر و هشتاد سانتيمتر و عرض آن سه متر و پنجاه سانتي‌متر بود در ضمن طول مصلاي زنان چهار متر و شصت سانتي‌متر و عرض آن سه متر بود. طول راهرويي كه مصلاي مردان و زنان را به هم مربوط مي‌ساخت چهار متر بود.
طول روزنه‌اي كه نور غرفه شش ضلعي را تأمين مي‌كرد حدود شش متر و طول روزنه‌اي كه نور مصلاي زنان را تأمين مي‌كرد چهار متر و پنجاه سانتي‌متر بود. در انتهاي غرفه مستطيل شكل يعني انتهاي همان مصلاي مردان، يك در چوبي كه معروف به باب غيبت بود وجود داشت، در پشت اين در اتاق كوچكي قرار داشت كه طول آن يك مترو پنجاه سانتي‌متر بود. اين اتاق به نام محل غيبت شهرت پيدا كرده كه در حقيقت بخش مكمل غرفه مستطيل شكل بزرگ محسوب مي‌شد و در جلوي آن حفاظ مشبكي بود كه آن را از بقيه غرفه جدا مي‌كرد. چاه معروف به چاه غيبت هم در گوشه‌اي از همين اتاق قرار داشت.
اشاره به اين نكته نيز خالي از فايده نيست كه اين سرداب در جهت غربي صحن عسكريين(علیه السلام) به سمت شمال واقع شده و در طول تاريخ اصلاحات و تعميرات زيادي در آن انجام گرفته است. هميشه در موقع تعمير و ترميم بارگاه عسكريين(علیه السلام) در ساختمان سرداب نيز تغييرات و اصلاحاتي به عمل آمده است؛ به عنوان مثال در زمان‌هاي گذشته، از داخل بارگاه عسكريين(علیه السلام) از كنار مرقد حضرت نرجس خاتون به سرداب مي‌رفتند و اين وضع به همين صورت تا سال 1202ق. ادامه داشت و در اين سال احمد خان دنبلي براي سرداب راهي جداگانه از طرف شمال باز كرد و راه سرداب از طرف روضه عسكريين(علیه السلام) را مسدود نمود و صحن سرداب را جداگانه ساخت كه تقريباً از يك فضاي بزرگي به طول 60 متر و عرض 20 متر برخوردار است.
بنابراين اگر در كتاب‌هايي چون «مزار» شهيد اوّل اعمال و دعاهاي مربوط به زيارت اين سه امام در يك مكان ذكر شده است؛ علت آن است كه در زمان سابق راه سرداب نيز از پشت حرم عسكريين(علیه السلام) در يك ساختمان بوده است، لذا پس از زيارت عسكريين(علیه السلام) بلافاصله زيارت امام زمان(علیه السلام) و سپس زيارت حضرت نرجس خاتون ذكر شده است.
در هرحال اين سرداب در طول تاريخ به اندازه‌اي مورد توجه مردم بوده است كه در آن آثار ارزشمندي از منبت‌كاري و كاشي‌كاري و ساير هنرهاي معماري به كار رفته است. از جمله اين اشيا، درِ چوبي نفيسي است كه از دوران خلافت عباسيان به جاي مانده است و از ويژگي‌هاي هنري و تاريخي ارزشمندي برخوردار است.
دشمنان مكتب تشيع در طول تاريخ، گاه از سر جهالت و گاه به خاطر عنادي كه با اهل‌بيت(علیه السلام) داشتند، با به كارگيري عوامل خود، از راه جعل افسانه‌هاي خيالي و بي‌اساس و نسبت دادن آن به شيعيان، اصل مكتب تشيع را زير سؤال ببرند و پيروان آن را مورد تمسخر و استهزا قرار دهند. ابن خلدون در اين زمينه مي‌نويسد:
«غلو كنندگان شيعه مخصوصاً دوازده امامي‌ها مي‌پندارند: دوازدهمين امامشان كه محمدبن حسن العسكري است كه از او به لقب مهدي ياد مي‌كنند، داخل سرداب خانه‌شان در شهر حله متولد شد و در حالي كه در آغوش مادرش مخفي بود غائب گشت و او در آخرالزمان ظهور و زمين را از عدل و داد پر مي‌كند...4
و در ادامه گفتارش اضافه مي‌كند كه:
... شيعيان هم‌اكنون نيز بعد از نماز مغرب جلو در اين سرداب، با اسب‌هاي آماده جمع مي‌شوند واو را به اسم صدا مي‌زنند كه: اي سرور ما اكنون ما آماده‌ايم ظهور كن...!!!»
ب) ميرزا حسين نوري طبرسي در «كشف الاستار» مي‌گويد:
«ابن خلكان در تاريخ خودش مي‌نويسد: شيعيان در انتظار امامشان كه او را مهدي مي‌نامند به سر مي‌برند و معتقدند او در مقابل چشم مادرش در سن چهار يا پنج يا نه سالگي داخل سرداب شده و در آنجا نهان گشته است و در آخرالزمان از همانجا ظهور خواهد كرد...»5
د) ابن تيميّه هم مشابه اين عقيده را داشته و همين مستمسک وهابيان براي ضربه به شيعه وآثار اهل‌بيت(علیه السلام) شده است.6
همان طور که ديديم شيعيان اين مکان را محل آغاز غيبت نمي‌دانند و از آن جهت براي آنان مورد احترام بوده که خانة سه امام معصوم(علیه السلام) و محل سکونت و عبادت ايشان بوده است. نه تنها شيعيان در اطراف اين چاه، انتظار نمي‌کشند که اساساً محلّ ظهور را بنا برروايات متواتر و مکرر با کيلومترها فاصله از اين چاه در باشرافت‌ترين نقطة روي زمين و کنار کعبه مي‌دانند. حتي يک روايت در تمام منابع شيعي نمي‌توان يافت که آن چاه را محل سکونت امام معرفي کند و حتي درباره دورة غيبت کبرا نيز دربارة محلّ سکونت ايشان روايات و گزارش‌هاي بسياري وجود دارد که احتمال سکونت آن حضرت را در سرداب به صفر مي‌رساند؛ البته اين را نمي‌توان منکر شد که شرافت اين مکان و انتساب آن به پدر و جدّ امام زمان(علیه السلام) مي‌تواند دليل قابل توجهي براي حضور ايشان در نوبت‌هاي زياد و زمان‌هاي نامشخص باشد و شايد بر همين اساس بوده که تشرفات زيادي در اين مکان اتفاق افتاده و اين مکان را از جمله مکان‌هايي قرار داده که بيش از ديگر بناها و اماکن شرف پذيرايي از آن وجود نازنين يافته است. اطلاعات رسمي و مستندي از سرنوشت اين بناي شريف و بازسازي‌ها در دسترس نگارنده نبوده ليک همگان اميدواريم با بازگشايي مجدد حرم شريف عسکريين(علیه السلام) آثاري از اين يادگار مهم و بي‌نظير امام عصر(علیه السلام) براي شيعيان باقي مانده باشد.

پي‌نوشت‌ها:

1 . لغت‌نامه، ج 9، ص 13586.
2 . بحارالانوار، ج52، صص53-52.
3 . اين واقعه در زمان معتضد كه در سال 279ق. حكومت را به دست گرفته بود اتفاق افتاده است؛ يعني حداقل نوزده سال پس از آغاز دوره غيبت صغري...
4 . مقدمه ابن خلدون، صفحه 157.
5 . كشف الاستار، ص210.
6 . الصواعق المحرق، ص100.

منبع: ماهنامه موعود شماره 93